اولین کسی که خواب راست خود را به من گفت خواهرم بود
ایشان خواب می بیند که هوا ابری و گرفته بوده و از پنجره اتاقش مردی
قد بلند با لباس رزم که بیشتر در تعزیه ها می بینیم وارد اتاقش می شود
و به انگشت پسرش پارچه سبز رنگی می بندد و می گوید :مرااقب این پسر باش!
خواهرم به هول از خواب بیدار می شود و سریع به سمت پسرش که ان زمان دو ساله
بوده می رود و می بیند باد شدیدی می اید بچه را بغل می کند به قسمت دیگر اتاق می برد و در همان لحظه باد شدیدتر می شود و پنجره اهنی به شدت باز می شود
و با سرعت بر می گرد و به علت ضربه زیاد شیشه کاملا خرد می شود و به زمین می ریزد.
و این خواب دقیقا هشدار برای نجات بچه بوده هست ….