خوابی که ده دقیقه بعد تعبیر شد!

اولین کسی که خواب راست خود را به من گفت خواهرم بود

ایشان خواب می بیند که هوا ابری و گرفته بوده و از پنجره اتاقش مردی

قد بلند با لباس رزم که بیشتر در تعزیه ها می بینیم وارد اتاقش می شود

و به انگشت پسرش پارچه سبز رنگی می بندد و می گوید :مرااقب این پسر باش!

خواهرم به هول از خواب بیدار می شود و سریع به سمت پسرش که ان زمان دو ساله

بوده می رود و می بیند باد شدیدی می اید بچه را بغل می کند به قسمت دیگر اتاق می برد و در همان لحظه باد شدیدتر می شود و پنجره اهنی به شدت باز می شود

و با سرعت بر می گرد و به علت ضربه زیاد شیشه کاملا خرد می شود و به زمین می ریزد.

و این خواب دقیقا هشدار برای نجات بچه بوده هست ….

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *