خوانسار از دیر باز خاستگاه و مهد علم و فضیلت و بستر دانش واجتهاد بوده است، در میان انبوه عالمانی که از این خطه زرخیزعلم و دانش برخاسته اند، فقیه بلند پایه قدر ناشناخته;آیه الله علوی است.
ولادت
آیه الله حاج آقا حسین موسوی علوی در سال ۱۲۸۷ هجری شمسی درشهر خوانسار، در بیت دانش و تقوی متولد شد. پدر ایشان، مرحوم میرزا محمد مهدی علوی، از شاگردان مبرز آخوند خراسانی و آقای سید کاظم یزدی، پس از اتمام تحصیلات عالیه در نجف اشرف و نگاشتن دوره خارج کفایه آخوند و فقه مرحوم یزدی به امر آنان به ایران و خوانسار مراجعت و متاسفانه در سنین جوانی، حدود سی و پنج سالگی به رحمت ایزدی می پیوندد و در نتیجه سرپرستی صاحب ترجمه بر عهده جد بزرگوارشان، مرحوم آقا سید علی مجتهد (۲) که از علمای بزرگ زمان خود است، قرار می گیرد.
برخی از ویژگی های اخلاقی
توسل و علاقه به ائمه اطهار (علیهم السلام)ایشان درباره توسل و ارتباط به ساحت مقدس معصومین علیهم السلام فرموده اند: وقتی به نجف مشرف شدم، آن گونه که باید و شاید دردرس ها و فهم آن ها موفق نبودم، ناچار به امام زین العابدین(علیه آلاف التحیه و السلام) متوسل شدم. شبی در عالم خواب دیدم یکی از بزرگان خوانسار از دنیا رفت و مجلس ترحیم او برگزار شد.
ابتدا جد بزرگوارم آقای سید علی (ره) به مجلس مذکور وارد شدند سپس آقای سید ابو الحسن اصفهانی (ره) آمدند و در همان اثنا اعلام کردند، آقا امام زین العابدین (ع) نیز به مجلس واردمی شوند. من که مترصد چنین فرصتی بودم خود را آماده نمودم که احترام کاملی از امام سجاد (ع) به جای آورم و ایشان وقتی ازمقابل من عبور کردند، نگاه ویژه ای به من افکندند و به مجلس ختم وارد شدند.
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند آیا شود که گوشه چشمی به ما کنندپس از پایان مجلس هدیه ای آوردند و گفتند: این را امام سجاد(ع) به شما داده اند، از فرط خوشحالی ناگهان بیدار شدم و در دل شب متوجه شدم که بحمد لله تمام مبانی فقه و اصول و حکمت درنظرم حاضر است و از برکت این عنایت فردای درس من، فردایی سرشار از حرکت و کوشش بود.
آثار این عنایت تا واپسین لحظات عمر با برکت ایشان در حافظه وهوش و استعداد و حضور ذهنشان مشهود بود. راقم این سطور که خود، چندی توفیق درک محضر ایشان را داشته گواه است که هرگاه مشکلی علمی در فقه و ادب عربی و تفسیر و عرفان بیان می شد،به خوبی و با حضور ذهن عجیبی پاسخ می گفت و هرگونه ابهامی رامی سترد. محفل او انس با قرآن کریم و روایات بود، بیانی شیرین و جذاب داشت و سخن اش بر دل می نشست، در عین پارسایی و نهایت پرهیز از شائبه گناه، گه گاه و به مناسبت، مزاح هم می کرد. به غایت، متواضع و بی تکلف بود.
علاقه ایشان به خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام باعث شده بودکه در طول سال، هر هفته جمعه ها، و در وفیات ائمه اطهار علیهم السلام و به مناسبت های مختلف مثل اعیاد، مجلس ذکر مصیبت اهل بیت علیهم السلام برپا می کردند و همواره توصیه می کردند که این روضه را ترک نکنید.
این علاقه به حدی بود که حتی در سالی که سیل منزل ایشان را خراب کرد، اولین جمله ای که پس از آن حادثه فرموده بودند این بود: بروید اطاقی اجاره کنید و جلسه روضه رابرگزار کنید.
دعا و ذکر
ایشان بسیاری از دعاهای ماثوره را حفظ بودند، بخصوص دعای کمیل و دعای صباح امیر المومنین (ع) و دعای سمات و زیارت عاشورا و ادعیه دیگری که بر آن ها مداومت داشتند و این ازامتیازات ایشان بود، نعم العبد انه اواب (۴) . آن مرحوم هر روز رابه ذکری اختصاص داده بودند، یک روز «لا اله الا الله » و یک روز«استغفر الله » و روز دیگر بر این آیه مداومت می کردند: و من یتق الله یجعل له مخرجا (۵) و یک روز صلوات و روزی حمد و….