ایت الله بهجت

رؤیای صادقانه آیت‌الله بهجت دربارۀ شهید دستغیب قدس‌سرهما

زمانی که آیت‌الله‌العظمی بهجت و آیت‌الله دستغیب در درس آیت‌الله‌العظمی شیخ محمدکاظم شیرازی شرکت می‌جستند،

یک بار آقای بهجت در حالی که آقای دستغیب حضور داشتند، برای استاد، خوابی را نقل می‌کنند. به استاد می‌گوید: در خواب دیدم

که نامه‌های فراوان از شیراز برای ایشان (آقای دستغیب) آمد و از ایشان درخواست شد به شیراز مراجعت نماید؛

ایشان نپذیرفت. بعد عدّه‌ای با  طومار آمدند، باز نپذیرفت، سپس عدّه‌ای دوباره با طومار آمدند و ایشان پذیرفت.

وقتی به شیراز وارد شد، استقبال گرمی از ایشان به عمل آمد و مردم برای استقبال از ایشان از نقاط مختلف گرد آمده و

ایشان را با علم و بیرق به مسجد بزرگ شهر بردند، و ایشان نماز جماعت اقامه نمودند و تمام علمای شهر به‌اتفاق به ایشان اقتدا کردند

و نماز جماعت بسیار با شکوهی برگزار شد.

آقای دستغیب از این خواب بسیار تعجّب می‌کند و می‌گوید: اینها تاکنون اتّفاق افتاده.

استاد می‌گوید: پس به شیراز سفر کن، چرا که خواب آقای بهجت، رؤیای صادق است.

آقای دستغیب اصرار می‌کند که من نمی‌توانم بروم؛ می‌خواهم درس بخوانم. به هر حال سرانجام می‌پذیرد و

راهی شیراز می‌شود و در آنجا تمام جزئیات را که آقای بهجت فرموده بود، می‌بیند.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *