عروس.....

خواب عروس

خواب دیدم وارد باغ زیبایی شدم لباس عروس تنم بود

دنبال داماد می گشتم .مادر داماد گفت :داماد ته باغ هست .

پش خواهر و برادرش هست .من رفتم پیش پدر و مادرش نشستم .

پدرش دستش فلج بود و مادر چهره تیره ای داشت شاد نبود.

هیچ گاه ان پسر به خواستگاری من نیامدو شد یک رویایی زیبای عروس بودن.

……………….

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *