شهید چاویدالاثر محسن جاویدی
شهیدی جاویدی وقتی برای اولین بار مادرت را در ابنترنت دیدم گریه کردم و ار خودم خجالت کشیدم …. مادرت هیچ گاه ماهی نخورد ……….
شهیدی جاویدی وقتی برای اولین بار مادرت را در ابنترنت دیدم گریه کردم و ار خودم خجالت کشیدم …. مادرت هیچ گاه ماهی نخورد ……….
سلام مادر ،عزیزم صبحت بخیر ..پاشو صبحانه آماده است . مادر نماز صبح خوندی من را دعا کردی ؟ =سلام صبح شم هم بخیر !مادر زحمت افتادی حلالم کن . مادر من همیشه محتاج دعای خیر شما هستم !!! مادر صبحانه به دهان پسر گذاشت و بعد از پاک کردن صورت و لب پسر پیشانی …
با تو سخن می گویم :شهید اسماعیل نادی ،با تو که در زمان حیات چه کردی؟ پدر و مادر از خوبی تو در سربیشه می گفتند،فرزند عشایر بودی ..غیور و دلیر وارد سپاه شدی .عاشق شهادت !همینگونه بودی پیرو حاج قاسم که حاج قاسم شفاعتت کرد و به خواب آمد و چفیه بهت داد .همسر …
شهید ایزدی شبی در خواب امام حسین علیه السلام را می بیند و آقا او را در آغوش می گیرند ……. امروز وقتی در باره این شهید و خوبش مطالعه می کردم تصمییم گرفتم بنویسم. شبی در خواب من دیدم مردی با لباس عربی و افسار اسبی در دستشان به من گفتند:اگر قبم برای نوستن …
امروز کتاب آخرین فرصت را می خوندم ،باخاطرات همسر شهید کسایی همراه شدم .با او به مسجد رفتم .خواب دیدم .ازدواج کردم .بچه دار شدم. و در اخر برای شهادت همسرش اشک ریختم ،مردی با این کمالات را از دست دادم .برای من خواب این خانم در شب خواستگاری جالب بود ،شهادت همسرش را در …
هفته قبل خانمی تماس گرفت از انتشاراتی که همیشه کتاب می خرم و کتابی معرفی کرد .کتاب نامزد گلوله ها نوشته مرتضی سرهنگی من تا نویسنده را اسمش را شنیدم خوشم آمد چون ایشون را سالهاست که می شناسم .انتشارات سوره مهر هم در نمایشگاه رفتم دیدم و خیلی از کتابهایشان را خریدم . کتاب …
خوش دارم آزاد از قیدوبندها در غروب آفتاب بر بلندای کوهی بنشینم و فرو رفتن خورشید را در دریای وجود مشاهده کنم و همه حیات خود را به این زیبایی خدایی بسپارم و این زیبایی سحرانگیز، با پنجه های هنرمندش با تاروپود وجودم بازی کند، قلب سوزانم را بگشاید، آتش فشان درد و غم را …
شهید آوینی میگه: مردمان مسافر کاروان مرگند ، اما خود نمی دانند ، مرگ کاروان دار سفر زندگی است و کجاوه ثابت می نماید اما کاروان در سفر است.