دوستان عزیزی که داستان می نویسند ،آیا تا به حال خواب های خود را نوشته اید؟ دوست دارید برای من بنویسید ؟ من خیلی دوست دارم خواب های شما را بخوانم حتی اگر تعبیر نکنم ،فقط بدانم شبها در عالم دیگر کجا سیر و سلوک می کنید. برای من بنویسید ….منتظرم
خواب دیدم وارد باغ زیبایی شدم لباس عروس تنم بود دنبال داماد می گشتم .مادر داماد گفت :داماد ته باغ هست . پش خواهر و برادرش هست .من رفتم پیش پدر و مادرش نشستم . پدرش دستش فلج بود و مادر چهره تیره ای داشت شاد نبود. هیچ گاه ان پسر به خواستگاری من نیامدو …
پائیز سال ۱۳۹۵ بود .شب خواب دیدم در شهری یخ زده هستم مردم راه می رفتند و هوای دهانشان یخ می زد ،برای من خیلی عجیب بود که اینجا کچاست من اینجا چه می کنم؟ وقتی توی سرما راه می رفتم ،چاله ای از یخ مقابل من بود خم شدم و نگاه کردم دیدم پسری …
بچه که بودم همیشه یک خواب را می دیدم و مضمون خواب این بود من فاصله های طولانی با مادرم دارم و از او خیلی دور هستم و به من خبر مرحوم شدن مادر را دادند .۴مرتبه این خواب را دیدم ولی خواب اشتباه بود .چون من استرس جدایی از مادر را داشتم. وقتی مادرم …