شاید اخرین نوشته…
شاید این اخرین نوشه باشد الله اعلم
شاید این اخرین نوشه باشد الله اعلم
کاش می شد نوشت ،خوابهای احساسی را نوشت با تمام جزئیات و کامل نوشت ،توی خواب احساس ها با تمام احساس های روی زمین فرق می کند .نگاه ها فرق می کند .بیان ها متفاوت هست ………
سال هزاروسیصد و پنجاه و هشت پسرعموی من که پانزده ساله بوده خواب می بیندکه در یک بیابان کویر مانندتنها دارد راه می رود ،در انتهای کویر درختی می بیند.به نزدیک درخت که می رسد با تعجب پدر خودش را می بیند که زیرآن درخت مرحوم شده است . اومی نشیند کنارپدر و گریه می …
اولین کسی که خواب راست خود را به من گفت خواهرم بود ایشان خواب می بیند که هوا ابری و گرفته بوده و از پنجره اتاقش مردی قد بلند با لباس رزم که بیشتر در تعزیه ها می بینیم وارد اتاقش می شود و به انگشت پسرش پارچه سبز رنگی می بندد و می گوید …